حکم ران حکمران استاندار، امیر، حاکم، فرماندار، فرمانروا، والی، حکم روا، حکومتگر، حکم رانی ادامه... استاندار، امیر، حاکم، فرماندار، فرمانروا، والی، حکم روا، حکومتگر، حکم رانی فرهنگ واژه مترادف متضاد